سایت جـامع آستـان وصـال شامل بـخش های شعر , روایت تـاریخی , آمـوزش مداحی , کتـاب , شعـر و مقـتل , آمـوزش قرآن شهید و شهادت , نرم افزارهای مذهبی , رسانه صوتی و تصویری , احادیث , منویـات بزرگان...

زبانحال سیدالشهدا علیه‌السلام در ورود کاروان به کربلا

شاعر : ناصر تبسمی
نوع شعر : مدح و مرثیه
وزن شعر : مفعول مفاعیلن مفعول مفاعیلن
قالب شعر : قصیده

ای کرب و بلا بشنو خونین خبر آوردم           در سیـنـۀ سـوزانم مـوجی شرر آوردم
جـان در گـرو عـهــد پـیـمـان ازل دارم           هـیـهـات من الـذّلـه با چـشـم تـر آوردم


شوریـده دلانی را سرمـست فـنـا فی‌اللّه           هـفـتاد و دو مـهـمان فـرزانه فـر آوردم
من زادۀ زهـرایـم مـخـمـور مـی بـاقـی           در عـشق تـمـنّـایت سـوز جگـر آوردم
ای وادی مـیـقـات عـشـاق خـدا بـنـگـر           اعـوان خـدا جـوی نـیـکـو سـیـر
آوردم
جـمـعی عـرضی امّا با
جـوهـرۀ ایـمان           دست از دل و جان شسته فارغ ز سر آوردم
جان بر کف احـبّـا را از بـارقـۀ ایـمان           خـوبـان خـلایق را بـین هم‌سفـر آوردم
آنانکه از این دهر فانی به عیان سیرند           در سیر عـبـودیّت صبر و ظفـر آوردم
یک عـقـد ثریّا را کردم به سرا دعوت           در دایـرۀ عـرفان شـمس و قـمر
آوردم
اُمّات که هر یک را طفلان طُفیلی داشت           نـالان و پـریشان با اشک بـصر آوردم
شیرخواره بود از ما آسوده دلی سلب است           خـیـلی ز پی وصـلـت اهل نظـر آوردم
یاران صدیق القول یکرنگ و وفاپرور           بی‌مثـل در این دنـیا گـنـج گـهـر آوردم
هر تک
تکـشان مردی در مسند آزادی           برتر ز ملک بهتر از سیم و زر آوردم
دل سوختگانی از هر دشت و دمن طرفی           پیـر و زن و فـرزند و زیبا پسر آوردم
شیرخواره علی اصغر شهزاده علی اکبر           دو شاخ گل از نسل خـیـرالبـشر آوردم
بر
حـرمـله گـو تـیـرش آماده کـند زیرا           قـربـانـی تـیـرش را سنّ صـغـر آوردم
شـبـه رخ احـمد
را با طـرّۀ مشـکـیـنش           تـا بــاز نـمــایــانـد شـقّ الـقــمـر آوردم
یک دختر خوش منظر همراه علی اکبر           شیرین سخـنی مثل شهد و شکر آوردم
عـبّاس دلاور را بـی‌مـادر و فـرزنـدش           بر زینب و کـلـثومم محکـم سپر آوردم
دادم عـلـم وحـدت بر دوش هـمـایـونش           تا حـفـظ کـنـد آنـرا روز خـطـر آوردم
او مـظـهـر مـرآت قــتّـال الـعـدو بـاشد           سـردار سـپـاهی را شـد مفـتخـر آوردم

گفتم که در این صحرا ما کشته شویم باید           از خون شـهـیدان دین یـابد ثـمر آوردم
بـگـذار عـیـالات خـود را به امـید حـق          
اشک از مژه دیدم چون ریزد مطر آوردم
گـفـتا که تـوئی مـولا من تـابع فـرمانت           کی امـر امـامـم را عـذری دگـر آوردم
این جان
و تن از بهر فرمان تو پروردم           من رخت سلامت را از جان بدر آوردم
گر دست و سر و چشمم باشد به تو قربانی           شادم که به جا امر و شـرط پدر آوردم
هر
چند سیه باشد پیوسته "صفا" رویش           هر در که زدم نفعی باشد ضرر آوردم
بـی‌مـزد مـکـن امّـا جـان هـمه یـارانت           چون روز
جزا با خود چندین اثر آوردم
با یاد تو یک عمری دانی که چه خون خوردم           با اشک غمت شب را من تا سحر آوردم

نقد و بررسی

ابیات زیر در تمام سایت‌ها « تا جائیکه ما بررسی کردیم» بصورت زیر آمده است که احتمالا اغلاط تایپی است و موجب بر هم خوردن وزن، آهنگ و معنای شعر شده است، «اذل» به معنی ذلیل تر است «ازل» به معنی روز نخست است؛ لذا جهت رفع نقص اصلاح گردید



جـان در گـرو عـهــد پـیـمـان اذل دارم           هـیـهـات من الـذّلـه با چـشـم تـر آوردم



با توجه به اینکه تصریح بر شش ماهه بودن در کتب تاریخی متقدم و معتبر نیامده است و این موضوع برای اولین بار در قرن سیزدهم در کتاب ذخیرة الدّارین آمده است لذا بیت زیر تغییر داده شد، جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.



شش‌ماه بود از ما آسوده دلی سلب است           خـیـلی ز پی وصـلـت اهل نظـر آوردم



شش‌ماهه علی اصغر شهزاده علی اکبر           دو شاخ گل از نسل خـیـرالبـشر آوردم



بیت زیر سروده اصلی شاعر محترم است اما با توجه به وجود ایراد محتوایی و معنایی در مصرع اول بیت؛ پیشنهاد می‌کنیم به منظور رفع ایراد موجود و همچنین انتقال بهتر معنای شعر بیت اصلاح شده که در متن شعر آمده را جایگزین بیت زیر کنید     صفت قتال العرب را معاویه لعنة الله علیه برای تخریب حضرت علی گذاشت تا مردم را از ایشان بترساند، امیر المؤمنین قاتل اعراب نبود بلکه قاتل دشمنان اسلام بود



او مظـهـر مـرآت قـتّـال الـعـرب بـاشد           سـردار سـپـاهی را شـد مفـتخـر آوردم